سلام ، بچه ها [گريه]


نتم خراب شده ديگه نميتونم بيام............. [ناراحت] [ناراحت] [ناراحت]


همه نظرها برام نمياد!!!!!!!! يا خالي مياد !!!!!!!!!!


خداحافظ............ دوستاي خوبم‌‍ [ناراحت][باي]

ي ا ... ح س ي ن

ه ووو مممم

ما هم دانشجو شديم!!



يعني 4 سال ديگه من روانشناس ميشم



روانپريشها واستن تو صف.......


م ع م ا........ م ع م ا......... بدووووووووو

معما

فرض کنيد در يک مسابقه ي دوي سرعت شرکت کرده ايد ...

سوال اول: شما از نفر دوم سبقت مي گيريد حالا نفر چندم هستيد؟

سوال دوم: اگر شما توي همان مسابقه از نفر آخر سبقت بگيريد ، نفر چندم خواهيد شد؟

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

معما

شخصي مدت هفت شب در مهمانخانه اي منزل مي كند و چون پول نقد براي پرداخت كرايه

هتل را ندارد ...

قرار مي گذارد از هفت حلقه بهم پيوسته طلا كه به همراه دارد ، هر شب يكي از آنها را به

جاي كرايه به هتلدار بپردازد. اما مي خواهد بيش از يك بار آن حلقه ها را از هم نگسلد.

چطور چنين چيزي ممكن است؟

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

معما:۳

شخصي درون زنداني حبس شده است. اتاقي که اين شخص در آن نگهداري مي

شود دو در دارد که يکي به سمت چوبه دار و ديگري به بيرون زندان و آزادي راه

دارد. هر يک از اين درها يک نگهبان دارد که يکي از آنها هميشه راست مي گويد و

ديگري هميشه دروغ و هر دو از اينکه کدام در به کجا راه دارد و نيز از راستگويي يا

دروغگويي نگهبان ديگر آگاهند. زنداني حق دارد تنها يک سوال از يکي از نگهبانها

بپرسد و سپس يکي از درها را انتخاب کند. در ضمن نگهبانها فقط با بلي يا خير

پاسخ ميدهند. او چطور مي تواند با تنها يک سوال دري که به سوي آزادي باز

مي شود را پيدا کند؟

بريد ادامه مطلب

ادامه نوشته

م ا ه....... م ب ا ر ک ....... ر م ض ا ن

دیدنیهااااااااااااااااااااااااااااااا












وااااااااااااااااایییییییییییییییییییی

سلام بچه هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا


كسي ميدونه چرا نت اينطورييييييييييييييييه؟؟؟


يه روز پيچك فيلتر يه روز يكي ديگه


من هي قالبم ميپره بايد عوض كنم

تازه امكانات وبمم ميره

********************************************


اشکي براي شوق شوقي براي درس درسي براي ميز ميزي براي کار کاري براي نان ناني

براي تخت تختي براي خواب خوابي براي مرگ مرگي براي سنگ سنگي براي ياد يادي

براي اشک . . . اين است مفهوم زندگي!

اولين پست سال ***1390***



سيلام و سلاممممممممممممممممممممممممم


سال نو مباركككككككككككككككككككككككككككك






امروز میخواهیم با هم کمی ریاضی کار کنیم

هدف از کلاس امروز حل برخی معادله های بسیار ساده است که شما در مدرسه آموخته اید.

البته اگر هنوز به خاطر داشته باشید...

در اینجا من به شما 3 رقم و یک نتیجه خواهم داد، شما باید با قرار دادن علامت های صحیح معادله را کامل کنید.

برای درک بهتر ابتدا یک مثال را با هم حل میکنیم، باقی معادله ها به عهده ی شماست:

2 2 2 = 6
این رابطه اینجوری درست میشه:

2 + 2 + 2 = 6
ساده بود نه؟ حالا بقیه ی معادله ها را حل کنید.


1 1 1 = 6
2 2 2 = 6
3 3 3 = 6
4 4 4 = 6
5 5 5 = 6
6 6 6 = 6
7 7 7 = 6
8 8 8 = 6
9 9 9 = 6

.
.
.
خب؟ تونستید حل کنید؟

چی؟ فقط دومی رو؟! اون که مثال خودم بود...

و ششمی رو؟ وای خدای من! خیلی سخت بود نه؟!

6 + 6 - 6 = 6
نابغه!!!

بقیه چه طور؟

کمک می خوای؟
اوه! معلومه که نه! پاک فراموش کرده بودم شما یک نابغه هستی...

حدس می زنم که از عهده ی سومی هم بر اومدی

3 × 3 - 3 = 6
شاید از عهده ی پنجمی

5 / 5 + 5 = 6
و با یه کم شانس هفتمی...

-7 / 7 + 7 = 6
هنوز به نظرت غلطه؟ ببین: - (7/7) = -1 و در نتیجه 7 - 1 = 6

حالا میریم سراغ اونها که یه کم مشکل تر به نظر میان...

چهارمی
√4 + √4 + √4 = 6
نهمی

√9 × √9 - √9= 6
هشتمی رو چی میگی ؟؟؟؟

3√8 + 3√8 + 3√8 = 6

اووووووووه! اینم برای خودش ایده ای بودها....

.
.
.
.
.
.
.
بسیار خب، کلاس امروز هم تموم شد...

اوه بله، حق با شماست... هنوز تموم تموم نشده، معادله ی اولی باقی مونده...



برين ادامه رو ببينين 


ادامه نوشته

اينم دريا واسه دوست جونم كه ميگفت پس دريا كو ؟؟؟

ديدي آوردم برات حالا برين كنار دريا .......


هه هه هه . . . .

جک ، جک ، جک .....

-*-از بلال حبشی میپرسن اسمت چیه؟ کلاس میذاره میگه ذرت مکزیکی .!!!

-*-معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه خری رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و

از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟ شاگرد: آقا اجازه، حس برادری!!!

-*- غضنفر دچار کمبود محبت شدید میشه و میگه: نون هم نشدیم یکی از روی زمین
ورداره بوسمون کنه ؟!

-*- دعاي حسن خان:خدايا تا زنده هستيم ما را از دنيا نبر !

-*-اطلاعیه وزارت سلامتی: از این پس برای گرفتن بلیت هواپیما علاوه بر ارائه شناسنامه به

ارائه وصیت‌نامه هم احتیاج است ...
------------------------------------------------------------------------------
توی فوتبال ایران هر کسی با یه چیزی شناخته می شه، حالا اینا رو بخونید:


– افشین قطبی: شانه، ژل، قلب شیر و یوروم!..........

– قلعه نوئی: مقداری توجیه، سه گرم غر و اخم، نیروهای غیبی به مقدار بسیار زیاد!

– علی دایی: قراردادم، قرادادم! متمم، مالیات!

– فرهاد مجیدی: شیشه مخصوص برای آزمایش دوپینگ! ( یادش به خیر شیرفرهاد که توی
کوزه نمونه می آورد! )

– علی کریمی: بازیکن برای دریبل زدن! مدیر برای رو آب زدن! موی بلند برای شانه زدن!

– مجتبی جباری : بانداژ! برانکارد! مصدومم! چکم نقد نشده.

– آرش برهانی: موقعیت تک به تک به مقدار لازم!
– تماشاگرنما : ترقه، فحش، چاقو، بمب هسته ای، خمپاره انداز، مین ضد تانک!

– تماشاگر واقعی: پنبه برای بستن دو گوش!

– راننده اتوبوس: زره فولادی، جلیقه نجات، چتر نجات، جلیقه ضدگلوله، وصیت نامه!

– بقیه را به سلیقه خودتان با رسم شکل تان بنویسید.( ۲ نمره)

ما رفتیم میگ میگ..............

ب خ ن د د د د د د....... : )

توصیه هایی برای سادیسمی شدن ! (طنز و سرگرمی)

-سر جلسه امتحان تقلب اشتباه برسونین به دوستتون !........

-به بچه همسایه بگید اگه یه خودکار رو قورت بده ، بزرگ شه مهندس میشه !

-از کنه ای که نیشتون زده ، دیه بگیرین !

-شونه های مگسائی رو که تازه نشستن روتون بمالین تا خستگیشون در بره !

-وقتی قایق موتوری تون وسط دریا خاموش کرد ، پیاده بشین هل بدین !

-بلالی که دونه هاش کج هست رو ببرین ارتودنسی !

-به گل مصنوعی روی میزتون به زور آب بدین تا بخوره !

-داداش کوچیکتون رو بذارین توی مایکروفر تا برنزه بشه !

-گوشی موبایلتون رو با سنجاق قفلی به پاچه شلوارتون وصل کنین !

-سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه !

-با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !

-به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟ !

-بارفیکس خونه ی دوستتون رو شل بکنین و ازش بخواین هنر های ژیمیناستیکشو بهتون

نشون بده !

-کرم ضد آفتاب را به کف پایتان بزنید !

-روز تولد هسرتان گلاب را داخل شیشه عطر بریزید و به عنوان یک عطر خارجی گرانقیمت به

او هدیه بدهید !

-توی باک ماشینتان چایی بریزید تا خستگی اش در برود !

-از مگسای دستشوئی عاجزانه خواهش کنین نوبت رو رعایت کنن !

-توی کیک تولد همسرتان نارنجک دست ساز بگذارید !

-وسط دعوا با دماغ بزنید تو مشت طرف مقابل !

-نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید : من مرض دارم ، بیاین منو ببرید !

-به گدای کنار خیابان ، به جای پول ، آدرس مراکز کاریابی را بدهید !

-روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند ، شموشک

نوشهر را تشویق کنید !

-توی تنگ ماهی قرمز یک کیسه نمک خالی کنید تا آب شور بشود و ماهیتان فکر کند تو

دریاست !

-بعنوان اولین شام زندگی مشترک برای همسرتان لوبیا با باقالی و کمی نخود درست کنید !

-شلوارتان را چپه بپوشید تا کسی نتواند دست توی جیبتان کند !

-بجای موز توی میهمانی به مهمانان آدامس موزی تعارف کنید و بگویید بفرمایید موز mp3 !

-داخل سوراخ قفل در مغازه های محله تان میخ بکنید !

-هر روز که همسرتان را می بینید به او بگویید : اِ … اِ … نسبت به دیروز چقدر پیر تر شدی !

-جنازه ی سوسکی رو که بی دلیل کف دستشوئی مرده ، ببرید پزشکی قانونی !

-اتوی داغ روی صورتتان بکشید تا چروکهای پوستتان بر طرف شود !

-به راننده اتوبوس شرکت واحد بگویید : به جان خودم اگه ایندفعه بلیطمو پاره کنی دیگه بهت

بلیط نمی دم !

-سر جلسه امتحان به مراقب بگویید : برو اونطرف تر وایستا ! جلوی دیدم رو گرفتی ! نمی

تونم برگه کناریم رو خوب ببینم !

-لاستیک ماشینتان را با دهان باد کنید !

-پیراهن را روی کت بپوشید !

-از سمت راست ماشین گشت نامحسوس پلیس ، با سرعت ۱۸۰ تا سبقت بگیرید !

-توی قوطی کبریت کنار اجاق گاز را پر از ترقه کبریتی کنید !

-برای تولد دختر عمه تان یک دستگاه ریش تراش برقی به او هدیه بدهید !

-از جیب پدرتان پول بردارید و داخل کیف مادرتان بگذارید !

-توی سینما عینک دودی بزنید !

-ماست را با چنگال بخورید !

-در مجلس خواستگاری ، به پدر دختر ، سیگار تعارف کنید !

-به تویوتا کمری قالپاق پیکان بزنید !

-به جای شمع توی کیک تولد همسرتان ترقه کبریتی بگذارید !

-با توپ فوتبال پینگ پنگ بازی کنید !

-با موتور گازی تک جفپا رو زین بزنید !

-در اعتراض به کیفیت غذای سلف دانشگاه ، اعتصاب غذا کنید تا بمیرید !

-روز دامادی دوستتان برایش دسته گل گلایل با روبان مشکی بفرستید !

-جهت صرفه جویی در مصرف برق ، نصف شب توی جاده با چراغ خاموش رانندگی کنید !

-گوشی موبایلتان را با میخ داغ سوراخ کنید تا بتوانید از داخلش نخ رد کنید و بیندازید تو

گردنتان !

-وسط تابستان کفش صندل را با جوراب کاموایی بپوشید !

-روز دامادیتان موهایتان را از ته بتراشید !

-دو روز قبل از امتحان جزوه همکلاسیتان را بگیرید و دو روز بعد از امتحان به او پس دهید !

-زنگ در خانه خودتان را بزنید و فرار کنید !

-ژله را با نی بخورید !

-پولهایی که در خیابان , مردم جلوی فقیر ریختند را جمع کنید و داخل صندوق صدقات بیندازید !

-سعی کنین ساندیس رو از جایی که علامت زده باز کنین !

-افراد بزرگتر از خودتون رو نصیحت کنین !

-زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینین چی میشه !

-سر جلسه کنکور تخمه بشکنین !

-سر چهار راه ها جوگیر شین برین وسط ادای پلیس راهنمایی و رانندگی در بیارین !

-سوتی های خفن دوستاتون رو توی جمع تعریف کنین !

-همراه با تماشای سی دی پت و مت کار هاشون رو انجام بدین !

-برای روز اول دانشگاه مداد رنگی ، مداد تراش و … با کیف جومونگ بخرین !

-اسمتون رو روی پاک کن بزرگ بنویسین و با نخ به گردنتون آویزون کنین تا گم نشه !

-وقتی توی مهمونی براتون نوشیدنی میارن اول همه رو اندازه بگیرین ببینین کدوم بیشتر

داره !

-سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه !

-جزوه های کلاسیتون رو با مداد شمعی بنویسین !

-به بچه همسایه بگین اگه با لامپ خاموش نره دستشوئی ، بابا برقی نیشش میزنه !

-وقتی همه بچه ها دارن به ساعت نگاه میکنن و کتاباشون رو به هم میزنن یه سوال دبش که

جواب طولانی لازم داره از استاد بپرسین و با لبخند به بقیه بچه ها نگاه کنین !

خوب بیـــــــــــــــــــــــــــــد؟؟؟؟!

بابای

...........$


در اين زندان غم ديگر اسيرم

مبادا از غم تو من بميرم

بيا پيشم تو اي يار قديمي

بيا پيشم بمان تا من بمانم . . .

م ح ر م .....




از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟

 

بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام

بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

 

اشهد ان لا...شهادت اشهد ان لا ...شهید

محشر الله الله است می دانی چرا؟

 

یک بغل باران الله الصمد آورده ام

نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟

 

راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف

راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟

 

از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست

فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟

 

از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید

انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟

 

از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد

باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟



سلام بروبچ گل؛

ببخشيد اين مدت كه نبودم به اينترنت دسترسي نداشتم

من دارم ميرم تا بعد كنكور 90

بازم برميگردم

خداحافظتووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

10فايده لبخند را بخوانيد و سعي كنيد بعد از خواندن اين مطلب هم لبخند را فراموش نكنيد.


1 لبخند جذابتان مي‌كند. همه ما به سمت افرادي كه لبخند مي‌زنند، كشيده مي‌شويم. لبخند يك كشش و جذبه فوري ايجاد مي‌كند. دوست داريم نسبت به آنها شناخت پيدا كنيم.

2 لبخند حال و هوايتان را تغيير مي‌دهد. دفعه بعدي كه احساس بي‌حوصلگي و ناراحتي كرديد، لبخند بزنيد. لبخند به بدن حقه مي‌زند.

3 لبخند مسري است. لبخند زدن برايتان شادي مي‌آورد. با لبخند زدن فضاي محيط را هم شادتر مي‌كنيد و اطرافيان را مانند آهن‌ربا به سمت خود مي‌كشيد.

4 لبخند زدن استرس را از بين مي‌برد. وقتي استرس داريد، لبخند بزنيد. با اين كار استرستان كمتر مي‌شود و مي‌توانيد براي بهبود اوضاع وارد عمل شويد.

5 لبخند زدن سيستم ايمني بدن را تقويت مي‌كند. به اين دليل عملكرد ايمني بدن تقويت مي‌شود كه شما احساس آرامش بيشتري داريد. بالبخند زدن از ابتلا به آنفلوآنزا و سرماخوردگي جلوگيري كنيد.

6 لبخند زدن فشار خونتان را پايين مي‌آورد. وقتي لبخند مي‌زنيد، فشار خونتان به طرز قابل توجهي پايين مي‌آيد. لبخند بزنيد و خودتان امتحان كنيد.

7 لبخند زدن اندروفين، سروتونين و مسكن‌هاي طبيعي بدن را آزاد مي‌كند. تحقيقات نشان داده است كه لبخند زدن با توليد اين سه ماده در بدن باعث بهبود روحيه مي‌شود. مي‌توان گفت لبخند زدن يك داروي مسكن طبيعي است.

8 لبخند زدن چهره‌تان را جوان‌تر نشان مي‌دهد. عضلاتي كه براي لبخند زدن استفاده مي‌شوند، صورت را بالا مي‌كشند، پس نيازي به كشيدن پوست صورتتان نداريد. سعي كنيد هميشه لبخند بزنيد.

9 لبخند زدن باعث مي‌شود موفق به نظر برسيد. به نظر مي‌رسد افرادي كه لبخند مي‌زنند، اعتماد به نفس بالاتري دارند و در كارشان بيشتر پيشرفت مي‌كنند.

10 لبخند زدن كمك مي‌كند مثبت‌انديش باشيد


حالا بريد متن پايين رو بخونيد بخنديد......زياد خنده دار نيست ولي سعي كنيد بخنديد...


زرنگ ترين پير زن دنيا !!!


يک روز خانم مسني با يک کيف پر از پول به يکي از شعب بزرگترين بانک کانادا مراجعه نمود و حسابي با موجودي 1 ميليون دلار افتتاح کرد . سپس به رئيس شعبه گفت به دلايلي مايل است شخصاً مدير عامل آن بانک را ملاقات کند . و طبيعتاً به خاطر مبلغ هنگفتي که سپرده گذاري کرده بود ، تقاضاي او مورد پذيرش قرار گرفت . قرار ملاقاتي با مدير عامل بانک براي آن خانم ترتيب داده شد .
پيرزن در روز تعيين شده به ساختمان مرکزي بانک رفت و به دفتر مدير عامل راهنمائي شد . مدير عامل به گرمي به او خوشامد گفت و ديري نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پيرامون موضوعات متنوعي شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکي پيرزن رسيد و مدير عامل با کنجکاوي پرسيد راستي اين پول زياد داستانش چيست آيا به تازگي به شما ارث رسيده است . زن در پاسخ گفت خير ، اين پول را با پرداختن به سرگرمي مورد علاقه ام که همانا شرط بندي است ، پس انداز کرده ام . پيرزن ادامه داد و از آنجائي که اين کار براي من به عادت بدل شده است ، مايلم از اين فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم داريد !
مرد مدير عامل که اندامي لاغر و نحيف داشت با شنيدن آن پيشنهاد بي اختيار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسيد مثلاً سر چه مقدار پول . زن پاسخ داد : بيست هزار دلار و اگر موافق هستيد ، من فردا ساعت ده صبح با وکيلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندي مان را رسمي کنيم و سپس ببينيم چه کسي برنده است . مرد مدير عامل پذيرفت و از منشي خود خواست تا براي فردا ساعت ده صبح برنامه اي برايش نگذارد .
روز بعد درست سر ساعت ده صبح آن خانم به همراه مردي که ظاهراً وکيلش بود در محل دفتر مدير عامل حضور يافت .
پيرزن بسيار محترمانه از مرد مدير عامل خواست کرد که در صورت امکان پيراهن و زير پيراهن خود را از تن به در آورد .
مرد مدير عامل که مشتاق بود ببيند سرانجام آن جريان به کجا ختم مي شود ، با لبخندي که بر لب داشت به درخواست پيرزن عمل کرد .
وکيل پيرزن با ديدن آن صحنه عصباني و آشفته حال شد . مرد مدير عامل که پريشاني او را ديد ، با تعجب از پير زن علت را جويا شد .
پيرزن پاسخ داد : من با اين مرد سر يکصد هزار دلار شرط بسته بودم که کاري خواهم کرد تا مدير عامل بزرگترين بانک کانادا در پيش چشمان ما پيراهن و زير پيراهن خود را از تن بيرون کند !!!!!

ط ن ز  ك ا ر ت و ن ه ا ....

شرك ، اغتشاش طلب بود!

به دنبال افشای این حقیقت ، روسای سازمان های دیگر نیز سریعا دست به کار شدند و تحقیقات گسترده ای را انجام دادند که نتایج زیر حاصل این تحقیقات می باشد :

 

« گوریل انگوری » تولید کننده مشروبات الکلی بوده است .

 

« پسر شجاع » عامل انتحاری بوده است .

 

« پلنگ صورتی » تئوریسین انقلاب رنگی بوده است .

 

« لوک خوش شانس » مروج عقاید خرافی در خصوص شانس و طالع و قمارباز حرفه ای بوده است .

 

« بچه های کوه آلپ » گروهک تروریستی بوده اند .

 

« علاء الدین » سلطنت طلب بوده است .

 

« پت و مت » عامل اصلی فرار مغزها بوده اند .

 

« رابین هود » متخصص سرقت خودروهای گرانقیمت بوده است .

 

« پینوکیو » دروغگو و عامل نشر اکاذیب بوده است .

 

« بابالنگ دراز » بعنوان نردبام در خدمت سارقان منازل بوده است .

 

« چوبین » عامل قطع بی رویه درختان جنگل های شمال کشور بوده است .

 

« بارباپاپا » استاد تغییر چهره و کلاهبرداری از این طریق بوده است .

 

« بنر سنجاب » محتکر آجیل و عامل گرانی آن در شب عید بوده است .

 

« تام بند انگشتی » بعنوان یک وسیله جاسوسی در خدمت سازمان های موساد و سیا بوده است .

 

« مهاجران » باند ورود مهاجران غیر قانونی به کشور بوده اند .

 

« دکتر بزی » زیر میزی بگیر بوده است .

 

« دون دون » عامل شیوع بیماری های ایدز و هپاتیت در کشور بوده است .

 

« پرنس جان » استعمارگر و استثمارگر بوده است .

 

« ملوان زبل » توزیع کننده مواد دوپینگی و نیروزا بوده است .

 

« کاپیتان هوک » به جرم استفاده از دستگاه گنج یاب بدون مجوز قانونی تحت تعقیب بوده است .

 

« جیمبو » عامل اصلی سوانح هوایی کشور بوده است .

 

« جودی آبوت » سرکرده جنبش های دانشجویی و تجمعات بدون مجوز دانشجویان بوده است .

 

« کاسپر » در کار احضار ارواح بوده است .

 

« حنا » عامل آبیاری مزارع با فاضلاب بوده است .

 

« پدر پسر شجاع » قاچاقچی مواد مخدر بخصوص توتون پیپ بوده است .

 

« کنه » تهدیدی علیه بهداشت عمومی بوده است .

 

« میتی کمان » مامور مخصوص سازمان سیا جهت جمع آوری اطلاعات محرمانه از نقاط مختلف کشور در پوشش سفرهای استانی بوده است .

 

« دخترک کبریت فروش » مواد فروش بوده است .

 

« هایدی » موجب مهاجرت بی رویه روستایان به شهرها بوده است .

 

« سوباسا اوزارا » دلال بازیکن و دوپینگی بوده است .

 

« شرک » اغتشاش طلب بوده است .

 

« علی کوچولو » در جیب شلوارش چند بسته مواد محترقه بوده و کلا بچه تخسی بوده است .

 

« شنل قرمزی » لیدر تماشاگرنماها و عامل برد تیم محبوبش در دربی پایتخت بوده است .

 

« دکتر ارنست » جاعل مدارک تحصیلی دوره دکتری بوده است .

 

« سفید دندان » بازیگر تبلیغات تلویزیونی خمیردندان های غیراستاندارد بوده است .

 

« میکی موس » مرتکب جرائم رایانه ای بوده است .

 

« آنت » بی عاطفه و بی احساس بوده است .

 

« خانم فریزر » توزیع کننده گوشت منجمد الاغ در رستوران های کشور بوده است .

 

« پسرخاله » مافیای نان و نفت بوده است .

 

« کوزت » تبعه بیگانه غیر قانونی بکارگرفته شده جهت مشاغل سخت بوده است .

 

« یوگی و دوستان » هواپیما ربا بوده اند .

 

« باب موران » آدم کش حرفه ای تحت تعلیم سازمان های بیگانه بوده است .

 

« تابالوگا » به دنبال شعله ور کردن آتش فتنه در کشور بوده است .

 

« ابوت و کاستلو » ارازل و اوباش بوده اند .

 

« بانی خرگوشه » به جرم سرقت از مزارع تحت تعقیب بوده است .

 

« میگ میگ » راننده بی احتیاط و خاطی بوده است .

 

« گربه های اشرافی » به دنبال ترویج فرهنگ اشرافی گری در جامعه بوده اند .

 

« معاون کلانتر » جاعل عنوان مامور پلیس بوده است .

 

« مادربزرگه » به تشخیص وزارت بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست مجرم بوده است .

 

« کیمبا شیر سفید » نژادپرست بوده است .

 

« تام و جری » اخلال گران در نظم و امنیت عمومی بوده اند .

 

« رئیس کلا » رئیس اداره ای که درآن اختلاس ، ارتشاء و کلاهبرداری میلیاردی می شده بوده است .

 

« تارزان » جزو گروه القاعده بوده است .

 

« دارکوب زبله » عامل ایجاد آلودگی صوتی در جامعه بوده است .

 

« گلوم » با بیان مکرر جمله " من می دونستم " مدعی داشتن علم غیب بوده است .

 

« کاکرو یوگا » ناقض منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال بوده است .

 

« شلمان » توزیع کننده غیرمجاز قرص های خواب آور و مواد بیهوشی بوده است .

 

« ای کیو سان » مغز متفکر باندهای سرقت بوده است .

 

« بیگلی بیگلی » به جرم حمل بار بیشتر از حد مجاز با خودروی شخصی تحت تعقیب بوده است .

 

« مگ مگ و دوستان » مزاحم نوامیس مردم بوده اند .

 

« مورچه خوار » خوشه 3 ای و خواستار نابودی طبقه کارگر یعنی خوشه یکی ها بوده است .

 

« سیلوستر » در تلاش برای تصرف عدوانی مال غیر بوده است .

 

« نمو » از کانون خانواده فراری بوده است .

 

« هانسل و گرتل » ترویج کننده فرهنگ اسراف نان در جامعه بوده اند .

 

« ماسک » توزیع کننده ماسک بین اغتشاشگران جهت جلوگیری از شناسایی شدن آن ها بوده است .

 

« شیر شاه » خائن ، وطن فروش و بازیچه دست بیگانگان بوده است .

 

« داداش کاییکو » زورگیر بوده است .

 

« گنجشگک اشی مشی » به جرم کفتر بازی لب بام منازل شهروندان تحت تعقیب بوده است .

 

« اسکوروچ » مفسد اقتصادی بوده است .

 

« استرلینگ » در زمینه صید بدون مجوز حیوانات حفاظت شده فعال بوده است .

 

« گامبالو » از مخالفان رژیم (!) ( غذایی ) بوده است .

 

« بارون آلواین » سوء استفاده کننده از مقام و موقعیت خود در حکومت بوده است .

 

« میو میو » عوضی بوده است .

 

« زورو » بخاطر حک کردن بدون مجوز تبلیغات خود در سطح شهر تحت پیگرد قانونی بوده است .

 

« دارا و سارا » مافیای لوازم التحریر در کشور بوده اند .

 

« الفی » مثل پدرش کچل بوده است .

 

« نیلز » به جرم آزار حیوانات از سوی انجمن حمایت از حیوانات تحت تعقیب بوده است .

 

« تسوکه » قمه کش حرفه ای بوده است .

 

« کارآگاه موشه » پلیس کثیفی بوده است .

 

« سرندی پیتی » سارق اطفال بوده است .

 

« جادوگر شهر از » اجیرشده تعدادی از سرمربیان تیم های فوتبال جهت تغییر نتایج لیگ بوده است .

 

« سنجد » گزارشگر شبکه های بیگانه بوده است .

 

« هادی و هدی » فرزندان نا خلف و غیر صالح بوده اند .

 

« ژان وال ژان » محکوم به تقلب در انتخابات شهرداریها بوده است .

 

« وروجک » خلافکار نامحسوس بوده است .

 

« پروفسور بالتازار » رئیس لابراتوار ساخت قرص های روانگردان و مواد مخدر شیمیایی بوده است .

 

« سائو سائو » جنایتکار جنگی بوده است .

 

« پت پستچی » ارسال کننده ایمیل های حاوی ویروس بوده است .

 

« آنشرلی » وارد کننده رنگ مو و لوازم آرایشی غیراستاندارد بوده است .

 

« گیگیلی » معتاد بوده است .

 

« مدرسه موش ها » بدلایل بهداشتی و امنیتی از سوی شهرداری محکوم به تخریب بوده است .

 

« خپل » نزول خوار بوده است .

 

« پسر مبتکر » در زمینه تبدیل کارت تلفن به کارت سوخت و کارت عابر بانک فعال بوده است .

 

« برادران دالتون » محارب و مفسد فی الارض بوده اند .

 

« چوپان دروغگو » مسئول بیان علت سوانح هوایی و ریلی کشور در رسانه ها بوده است .

 

« شیلا » از خواننده های زن آن ور آبی بوده است .

 

« جوجه اردک زشت » متخصص قلابی جراحی های زیبایی بوده است .

 

« فرشته مهربون » حوری فراری از بهشت بوده است .

 

« شنگول و منگول » بزغاله های ترنس ژن ( تراریخته ) موسسه رویان و بی پدر و مادر بوده اند .

 

« بزبز قندی » مافیای قند و شکر بوده است .

 

« گالیور » بخاطر داشتن نقشه گنج از دست سازمان میراث فرهنگی فراری بوده است .

 

« زبل خان » شکارچی غیر مجاز بوده است .

 

« شوالیه های عدالت » خواستار سهم بیشتری از سود سهام عدالت بوده اند .

 

« کارآگاه گجت » سوء قصد کننده به جان افسر مافوق خود بوده است .

 

« آلیس » به جرم ورود غیرقانونی به سرزمین های ممنوعه تحت تعقیب بوده است .

 

« هرکول » شرخر بوده است .

 

« هاچ زنبور عسل » تولید کننده عسل های تقلبی بوده است .

 

« بیل فانوس دریایی » بخاطر روشن گذاشتن چراغ از شب تا صبح ، اسرافکار بوده است .

 

« الیور توئیست » متکدی بوده است .

 

« زیبای خفته » مروج فرهنگ تنبلی و تن پروری در جامعه بوده است .

 

« گربه نره » عامل توهین به جامعه مردان بوده است .

 

« تلسی تاکسیدو » بخاطر سوارکردن دونفر در صندلی جلوی تاکسی متخلف بوده است .

 

« چاق و لاغر » مانکن های تبلیغاتی موسسات غیر مجاز افزایش و کاهش وزن بوده اند .

 

« هاکلبری فین » اجاره دهنده قایق پدالو به مردم بدون جلیقه نجات بوده است .

 

« شیپورچی » سخنگوی احزاب مخالف بوده است .

 

« تن تن » عامل رواج مدل های موی غربی در کشور بوده است .

 

« نیش نیش » الگو و مشوق اصلی مادر زن و مادر شوهرهای کشور بوده است .

 

« بامزی » محتکر عسل و عامل گرانی آن در بازار بوده است .

 

« خاله قورباغه » خیلی وراج بوده است .

 

« مسافر کوچولو » از طریق پنهان شدن در داشبورد خودروها ، مسافر قاچاق بوده است .

 

« مادر هاچ زنبور عسل » کلاهبردار میلیاردی فراری بوده است .

 

« سارا کورو » به تذکرات گشت ارشاد بی توجه بوده است .

 

« لاک پشت های نینجا » عامل نزاع های دسته جمعی بوده اند .

 

« خانوم کوچولو » با تغییر شناسنامه و جراحی زیبایی کوچک بنظر می آمده وگرنه پیرزن بوده است .

 

« تویتی » خواننده زیر زمینی غیرمجاز بوده است .

 

« جک » عامل گرانی قیمت حبوبات ، طلا و آلات موسیقی در بازار بوده است .

 

« لیوبی » جنگ طلب بوده است .

 

« گربه چکمه پوش » از مظاهر فساد بوده است .

 

« ماسکی » توهین کننده به مامور دولت حین انجام وظیفه بوده است .

 

« پیتر پن » به جرم پرواز بدون مجوز و دید زدن منازل شهروندان تحت تعقیب بوده است .

 

« مخمل » بنیانگذار انقلاب های مخملی بوده است .

 

« بز زنگوله پا » قاتل بوده است .

 

« گوش مروارید » سرکرده باند سرقت از جواهرفروشی ها بوده است .

 

« برتا ماشین همه کاره » محصول جدید گروه صنعتی ایران خودرو بوده است .

 

« رابینسون کروزو » مدعی مالکیت جزایر سه گانه بوده است .

 

« باربی » دماغ عملی ، لب ژلی ، گونه بوتاکسی ، دندان ارتدونسی ، چشم لیزیکی ، ابرو تاتویی ، مو های لایتی و شکم لیپوساکشنی بوده است .

 

« روباه مکار » سرشاخه یک شرکت هرمی بوده است .

 

« فردی مورچه سیاه » طرفدار و رایت کننده بدون مجوز سی دی های رضا صادقی بوده است .

 

« حسنی » عامل انتشار بیماری آنفلوانزای نوع A در کشور بوده است .

 

« خاله ریزه » از طریق ارتباط با مرتاض 400 ساله هندی قادر به تغییر اندازه خود بوده است .

 

« نوک طلا و نوک سیاه » مافیای طلای سیاه (نفت) بوده اند .

 

« سندباد » سرکرده دزدان دریایی سومالی بوده است .

 

« مول موش کور » از سوی شهرداری منطقه محکوم به حفاری غیر مجاز بوده است .


« فیلاس فاگ » مجرم بین المللی و تحت تعقیب از سوی پلیس اینترپل بوده است .

 

« کلاه قرمزی » کلاهبردار بوده است .

 

« بچه های مدرسه والت » خواستار ترویج ازدواج موقت بین دانش آموزان بوده اند .

 

« خرس مهربون » اسمش مترادف با سیاست چماغ و هویج کشورهای غربی بوده است .

 

« پدر ژپتو » فاقد صلاحیت لازم برای تربیت فرزندش بوده است .

 

« کنا » بدلیل ظاهر شدن در ملا عام با پوشش نامناسب مجرم بوده است .

 

« هبه انگور » محکوم به معاونت در قتل عمد بوده است .

 

« باب اسفنجی » تئوریسین براندازی نرم بوده است .

 

« دامبو فیل پرنده » الهام بخش مخترع هواپیمای توپولوف بوده است .

 

« سپاستین » به دلیل ایجاد رعب و وحشت در جامعه از طریق سگ خود مجرم بوده است .

 

« علی بابا » شاه دزد بوده است .

 

« نیک و نیکو » سارق و کلاهبردار حرفه ای در پوشش موسسات خیریه نیکوکاری بوده اند .

 

« سه کله پوک » ... و ... و ... بوده اند .

 

« زی زی گولو » مروج فرهنگ غلط و ضد اخلاقی زی زی ( زن ذلیلی ) در جامعه بوده است .

 

« واتو واتو » هنوز معلوم نیست چی بوده است .

ط ن ز ا ج ت م ا ع ي . . .

دستها را بايد شست !

دست ها را باید شست / طور دیگر باید کلیک کرد

پ.ن : زین پس قبل از باز کردن مرورگر خود دست های خود را وضووار  شسته و غسل وار دوش بگیرید و نمازوار دعا بخوانید و کمی بر کامپیوتر خود دعاوار بدمید . باشد که صفحه ای را که باز می کنید فیلتر نباشد !


اينم ازبساط فوتبال ما !


نه واقعا برا آدم سئوال پیش میاد !

چرا تماشاچیای فوتبال مملکت ما احساس می کنن برای تخلیه فحشایی که بلدن دارن فوتبال تماشا می کنن ! یعنی وقتی که دارن صندلیای ورزشگاه رو از جا در میارن به چه نتیجه ای می خوان برسن ؟!

من نمی فهمم یعنی ما تنها جاده خاکی روی این کره ی نیمچه خاکی هستیم که مردممون باید “آمادگی “ دیدن فوتبال رو داشته باشن ! یا به قول پیمان یوسفی هنوز توجیه نشدن ؟! آخه من نمی فهمم آمادگی چیه مگه تماشاچی هم برای تماشای فوتبال باید از قبل خودشو گرم کنه که این اتفاقا نیفته مثلا ؟ تماشاچی از بدو شروع بازی داره خودشو  جد و آبادش رو می ندازه تو زمین ! این الان دقیقا یعنی به چی معترضه ؟

بعد داورای ما هم که دیگه از ترس شعارای تماشاچیا دیگه بای دیفالت با “سماور” میان تو زمین !

یعنی من نمی دونم اون تماشاچیای انگلیسی که سر بازی با آلمان گلشون رو رد کردن نمی تونستن سماور مماور بندازن تو زمین بازی به نشانه اعتراض ؟ اونم یه بازی جهانی که توش حذف شدن ! اینجا خوبه خودشون گل خوردن اینطوری کردن ! خدا شفا بده به همه ..

البته حقم داره دیگه از دست تو هم کاری ساخته نیست !

در هر حال هر وقت فهمیدین به چی معترض بودن تماشاچیای بازی پرسپولیس تراکتور سازی حتما منو در جریان بذارید !

 

منبع: http://vivavida.wordpress.com

پ ن ا ه م ب د ه . . .


شب از پنجره بهم زل زده

بمون ماه من پناهم بده

پناهم بده كه بارون مياد

كه پر پر ميشن تو دستاي باد

نترس از منو غروب نگام

يه كبريت بكش رو تاريكيام

بهم شك نكن اگر چه گمم

پناهم بده گل گندمم

تو اين لحظه اي كه ماتيم به هم

من از تلخيه تو ناراحتم

بگو چي شده كه همراهمي

تو هم مثل من كمي مبهمي

پناهم بده اگه بي كسم

كه از عمق شب به تو ميرسم

پناهم بده كه ناباورم

مگه ميشه كه ازت بگذرم

پناهم بده

پناهم بده

پناهم بده ه ه ه ه ه . . .



خ و ا ب ه . . .


ديشب ديدم خوابتو ديدم روي ماهتو

اون دل بي تابتو چشماي بي خوابتو

تو توخيالم بودي انگار مال من بودي

مثل نفس مثل خواب تو توي رگهام بودي

حيف كه خوابه يه سرابه

دنيا ساكت دل عاشق آروم بخوابه

 

شونه به شونه آره پا به پا

با همديگه ميريم به اون دوردورا

ديگه ميريم ازين شهر شلوغ

جايي كه عشقمون نكنه دروغ

خوش بوديم باهم

آرزومون بود كه برسيم به هم

 

*

*

*

*

حيف كه خوابههههههههه


س ت ا ر ه ي م ش ر ق ي . . .


ستاره ي مشرقي ....

پرسه زنون توي رگهام غصه به جاي خونه

غمه كه اين روزا تن خسته ام و ميكشونه

اين روزا دوزخ منه من كه بريدم از تو

بريدم و پشت سرش هي ميخورم چوبشو

چند ساليه تو سينه داغ انتظار رو دارم

چند ساله كه اسم تو رو هي به زبون ميارم

ضامن هشتمينه بي رغيبم

ستاره ي مشرقيه ي غريبم

سوي كبوتري كه شد فرا موش

ميشه كه وا كني دوباره آغوش

چند ساله كار من شده شمردن لحظه ها

اين نفس هاي خسته كه دارن ميوفتن از پا

بذار بيان كه خسته از گذشته ي تباهم

بذار بيان كه خسته از يه لحظه اشتباهم

ضامن هشتمينه بي رغيبم

ستاره ي مشرقيه ي غريبم

سوي كبوتري كه شد فرا موش

ميشه كه وا كني دوباره آغوش....

 

*********************************************************

 

سلام  دوستاي گلم ؛

اميدوارم حالتون خوب باشه و زندگيتون بر وفق مرادتون پيش بره.

چند روز پيش داشتم با يه حسرتي اين شعر رو مينوشتم

خيلي دلم مي خواست يه مسافرت برم مشهد خواستم اين

شعر رو بذارم تو وبم ولي فرصت نشد، حالام كه قراره فردا

برم مشهد خيلي خوشحالم از ذوق نمي تونم روي پاهم يه

لحظه بند بشم، به ياد همهتون هستم دلم براتون تنگ ميشه،

اميدوارم تو اين مدت كوتاه كه نيستم منو فراموش نكنيد و به

وبم سر بزنيد .....

يا علي

خدانگهدار


 

ط ن ز . . .


تقويم دانشگاهي من...


شنبه : همون لحظه اي كه وارد دانشكده شدم متوجه نگاه سنگينش شدم هر جا كه مي رفتم اونو مي ديدم

يك بار كه از جلوي هم در اومديم نزديك بود به هم بخوريم صداشو نازك كرد گفت : ببخشيد

من كه مي دونم منظورش چي بود تازه ساعت 9:30 هم كه داشتم بورد را مي خوندم اومد و پشت سرم

شروع به خوندن بورد كرد آره دقيقا مي دونم منظورش چيه اون مي خواد زن من بشه

بچه ها مي گفتن اسمش مريمه

از خدا پنهون نيست از شما چه پنهون تصميم گرفتم باهاش ازدواج كنم

يك شنبه : امروز ساعت 9 به دانشكده رفتم موقع تو سرويس يه خانمي پشت سرم نشسته بود و با رفيقش

مي گفتن و مي خنديدن تازه به من گفت آقا ميشه شيشه پنجرتون رو ببندين من كه مي دونم منظورش چي

بود اسمش رو مي دونستم اسمش نرگسه

مث روز معلوم بود كه با اين خنديدن مي خواد دل منو نرم كنه كه بگيرمش راستيتش منم از اون بدم نمي آد از

خدا پنهون نيست از شما چه پنهون تصميم گرفتم با نرگس هم ازدواج كنم

دوشنبه : امروز به محض اينكه وارد دانشكده شدم سر كلاس رفتم بعد از كلاس مينا يكي از همكلاسيهام

جزوه منو ازم خواست من كه مي دونم منظورش چي بود حتما مينا هم علاقه داره با من ازدواج كنه راستيتش

منم از مينا بدم نميآد از خدا پنهون نيست از شما چه پنهون تصميم گرفتم با مينا هم ازدواج كنم

سه شنبه : امروز اصلا روز خوبي نبود نه از مريم خبري بود نه از نرگس نه از مينا فقط يكي از من پرسيد آقا

ببخشيد امور دانشجويي كجاست ؟

من كه مي دونم منظورش چيه ولي تصميم نگرفتم باهاش ازدواج كنم چون كيفش آبي رنگ بود حتما استقلاليه

وقتي كه جريان رو به دوستم گفتم به من گفت : اي بابا !‌ بدبخت منظوري نداشته ولي من مي دونم رفيقم به

ارتباطات بالاي من با دخترا حسوديش مي شه حالا به كوري چشم دوستم هم كه شده هر جور شده با اين

يكي هم ازدواج مي كنم

چهار شنبه : امروز وقتي كه داشتم وارد سلف مي شدم يك مرتبه متوجه شدم كه از دانشگاه آزاد ساوه به

دانشگاه ما اردو اومدند يكي از دختراي اردو از من پرسيد : ببخشيد آقا دانشكده پرستاري كجاست ؟ من كه

مي دونستم منظورش چيه اما تو كاردرستي خودم موندم كه چه طور اين دختر ساوجي هم منو شناخته و به

من علاقه پيدا كرده حيف اسمش رو نفهميدم راستيتش از خدا پنهون نيست از شما چه پنهون تصميم گرفتم

هر طور شده پيداش كنم و باهاش ازدواج كنم طفلكي گناه داره از عشق من پير مي شه

پنج شنبه : يكي از دوستهاي هم دانشكده ايم به نام احمد منو به تريا دعوت كرد من كه مي دونستم از اين

نوشابه خريدن منظورش چيه مي خواد كه من بي خيال مينا بشم راستيتش از خدا پنهون نيست از شما چه

پنهون عمرا قبول كنم

جمعه : امروز ضبح در خواب شيريني بودم كه داشتم خواب عروسي بزرگ خودم رومي ديدم عجب شكوهي و

عظمتي بود داشتم انگشتم رو توي كاسه عسل فرو ميكردم و.... مادرم يك هو از خواب بيدارم كرد و گفت برم

چند تا نون بگيرم وقتي تو صف نانوايي بودم دختر خانمي از من پرسيد ببخشيد آقا صف پنج تايي ها كدومه ؟

من كه مي دونم منظورش چي بود اما عمرا باهاش ازدواج كنم

راستش از خدا پنهون نيست از شما چه پنهون من از دختري كه به نانوايي بياد خيلي خوشم نمياد

شنبه : امروز صبح زود از خواب بيدار شدم صبحانه را خوردم و اودم كه راه بيفتم مادرم گفت : نمي خواد

دانشگاه بري امروز جواب نوار مغزت آماده ست برو از بيمارستان بگير

راستيتش از خدا پنهون نيست از شما چه پنهون مردم مي گن من مشكل رواني دارم..........................

آ د م ا . . .


عشق آدما به هم قصه ي خنده داريه


اولش قشنگ و بعدش همه گريه زاريه


وقتي عشقا همه از دم مثه هم تموم ميشن


چرا باز بايد شروع كرد آخه اين چه كاريه!؟

* * *

يكي پيدا نميشه تو رو واسه خودت بخواد


واسه چشم و ابروته هر كي كه دنبالت مياد


به خدا دروغ ميگه وقتي ميگه عاشقته


به خدا دروغ ميگه كه جز تو چيزي نمي خواد


به خدا دروغ ميگه ، آره داره دروغ ميگه

* * *

آدما عادت دارن از همديگه بت بسازن


راه صد ساله رو يك ساله چهار نعل بتازن


وقتي كه قديمي شد بگن ديگه خسته شدن


بگن اين كهنه شده به اون يكي دلببازن


آخه اين چه كاريه ، آخه اين چه كاري




ای کاش (دنیا)7
ای کاش شاعر وعاشق نبودم

ای کاش ساده و صادق نبودم
***
قصه گو نبودم، هردم گریه!

ای کاش قلبمو نمیکردم هدیه
***
ای کاش توبیابون خونه داشتم

فقط یه زندگی بی بهونه داشتم
***
ای کاش تنهایی،یه جایی بودم

کسی نمیزد تو صورت کبودم
***
ای کاش بگیره نفسُ ازدنیاش

ای کاش خشک بمونه انتهاش
***
ای کاش دنیاش بسوزه آروم

حتی رو سرش نریزه بارون
***
این دنیا دنیای خداست،میگم

حقیقتهایی هست ، من دیدم
***
تو،دنیایِ منو نمیتونی ببینی

نمیتونی گل نرگس روبچینی
***
ای کاش باور وداوری داشت

دنیا ی سرد،خنده آوری داشت
***
ای کاش گرگی بی کس نبودم

حداقل، جایی ازاین دنیا نبودم

. اين شعر زيبا  از دوست خوبم "آقاي گرگ زرد "هست 



ر ي ش ه ي ض ر ب ا ل م ث ل ه ا ...

تمام دعوا ها سر لحاف ملا است...

ملا نصرالدين شبي سرد زير لحاف خوابيده بود . از كوچه صداي دعوا و هياهويي شنيد . لحاف را بر سر كشيد و بيرون رفت تا ببيند چه خبر است . هياهو كنندگان كه چند نفر مست بودند ،چون او را ديدند ،لحاف

رااز سرش كشيدند و فرار كردند . ملا وقتي به خانه برگشت . زنش پرسيد:چه خبر بود ؟؟؟ گفت : تمام دعوا ها سر لحاف من بود !!!

 

****************

 

آدم دروغ گو ، ته كلاهش سوراخ دارد ...

شخصي در مجلسي دروغي گفت . فردي براي اين كه دروغ گو را رسوا كند گفت : آن كه ته كلاهش سوراخ دارد ، دروغ گفت . آن شخص فوراً دست به كلاه خود برد كه ببيند سوراخ كجاست و بدين ترتيب بر دروغ گو بودن خود اعتراف كرد .

 

****************

 

آن چه تو مي خواني من از برم ...

عتيقه فروشي ،روستايي ساده دلي را ديد كه ظرف نفيسي داشت كه آن را در گوشه اي انداخته بود و گربه اي

 

در آن آب مي خورد .ديد اگر قيمت ظرف را بپرسد روستايي متوجه مي شود و قيمت زيادي مي گويد ، لذا

 

گفت: عمو جان چه گربه ي قشنگي داري ، آيا حاضري آن را به من بفروشي ؟ روستايي با قيافه اي كه از

 

صداقت او حكايت مي كرد پرسيد : چند مي خري ؟ گفت : يك تومان . روستايي گربه را به دست عيقه فروش

 

دادو با كمال سادگي گفت خيرش رو ببيني . عتيقه فروش قبل از آن كه از خانه ي روستايي خارج شود نگاهي

 

به ظرف انداخت و مشغول خواندن خطوط و نقوش اطراف آن شد و در اين حال با بي اعتنايي گفت : عمو

 

جان اين گربه ممكن است در راه تشنه شود خوب است من اين ظرف راهم با خود ببرم قيمتش را هم حاضرم

 

بپردازم .روستايي كه سر گرم خواندن خط هاي دور ظرف بودبه عتيقه فروش رو كرد و گفت : ظرف را

 

بگذاريد باشد ، چون من به وسيله ي آن تا به حال پنج عدد گربه فروخته ام !!! آن چه را تو مي خواني من از برم !!!

تست روانشناسی اعتیاد!!! (طنز)

 

* دوست دارید به کدام یک از کشورهای خارجی زیر سفر کنید؟

1- افغانستان

2- کابل

3- هرات

4- هر کجا که خاکش حاصل خیزتره!

 

* به کدامیک از مواد مخدر زیر تمایل بیشتری دارید؟

1- شیشه

2- کریستال

3- ملامین

4- چدن

 

* چگونه به دام اعتیاد افتادید؟

1- بی وفایی شهلا

2- گوش کردن به ترانه های محسن چاوشی

3- کیفیت بالای ذغالهای داخلی

4- من اشلا معتاد نیشتم جناب شروان!

 

* اگر معتاد نمی شدید دوست داشتید چکاره شوید؟

1- مهندسی هوا فضا

2- فضانورد

3- آدم فضایی!

4- هرچیز که آدم رو ببره فضا

 

* حالت خماری را به چه چیز شبیه می دانید؟

1- انتظار برای ذوب شدن یخ آفتابه

2- انگشت کردن در چشم مانکنی که بعدها فهمیدید واقعی بوده!

3- داشتن لباس بی آستین در هنگام آبریزش بینی!

4- همه ي موارد .!

توجه : قابل توجه دوستان اون عكس هيچ ارتباطي بامطلب اين پست نداره ...........

ح ك ا ي ت ...

حکایت ماها در اون دنیا!!

میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم

توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و

آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جایی نمیرن! اون بوق

و کرنای من هم گم شده... یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد! آقا من

خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته

هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به

بقیه میفروشن .

خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، بندگان من هستند و بهشت به همه بندگان من تعلق داره. اینها 

هم که گفتی، خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!!

جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان... دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان

جواب میده: جهنم، بفرمایید؟

جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟

شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه... این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام

نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه

سوری بود و آتیش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!! جبرئیل جان، من برم .... اینها

دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن... 

ر و ز م ا د ر م ب ا ر ك .... ميم مثل مادر ....

مادر زينت عشقه  * * * مادر زير پاش بهشته

مادر مثل روياست * * * مادر تموم دنياست

م ا ن د ه ب و د ی ا گ ر .....

مانده بودی اگر


اگر مانده بودی ، تو را تا به عرش خدا میر ساندم

اگر مانده بودی ، تو را تا دل قصه ها می کشاندم

اگر با تو بودم، به شبهای غربت که تنها نبودم

اگر مانده بودی ، زتو می نوشتم تو را می سرودم

مانده بودی اگر نازنینم  *

 زندگی رنگ و بوی دگر داشت*

این شب سرد و غمگین غربت *

 با وجود تو رنگ سحر داشت *

باتو این مرغک پرشکسته *

مانده بودی اگر بال وپر داشت *

با تو بیمی نبودش ز طوفان *

مانده بودی اگر همسفر داشت *

هستی ام را به آتش کشیدی *

سوختم من ندیدی ، ندیدی *

مرگ دل آرزویت اگر بود *

مانده بودی اگر می شنیدی *

با تو دریا پر از دیدنی بود *

شب ستاره گلی چیدنی بود *

خاک تن شسته در موج باران *

در کنار تو بوسیدنی بود *

بعد تو خشم دریا وساحل *

بعد تو پای من مانده در گل *

مانده بودی اگر موج دریا *

تا ابد هم پر از دیدنی بود *

با تو وعشق تو زنده بودم *

بعد تو من خودم هم نبودم *

بهترین شعر هستی رو با تو*

مانده بودی اگر می سرودم*

                                        

ع ل ا ئ م ا ع ت ی ا د ب ه ...

علائم اعتياد به اينترنت

اگر علائم زير در شما آشکار شد حتم داشته باشيد که شما معتاد شده ايد. (البته معتاد به اينترنت)

۱- وقتي کامپيوتر را خاموش مي‌کنيد احساس پوچي مي‌کنيد. درست مثل اينکه عزيزي را از دست داده‌ايد.

۲- ساعت ۴ صبح وقتي از خواب بيدار مي‌شويد که کمي آب بنوشيد اول e-mail هايتان را چک مي‌کنيد.

۳- تصميم مي‌گيريد يکي دو سال بيشتر در دانشگاه بمانيد فقط بخاطر دسترسي رايگان به اينترنت.

۴- وقتي مي‌خنديد سرتان را ۹۰ درجه به سمت راست خم مي‌کنيد.

۵- تکاليف درسيتان را به فرمت html تبديل مي‌کنيد و آدرس آنرا به استادتان مي‌دهيد.

۶- همه دوستانتان يک @ در اسمشان دارند.

۷- تنها ارتباطتان با اهل منزل از طريق e-mail است.

۸- همسرتان را اينگونه معرفي مي‌کنيد ayal kitchen.com

9- بين پرداخت نکردن قبض آب و هزينه اشتراک اينترنت برايتان آسانتر است که بي‌آبي را تحمل کنيد.

۱۰- خوابهايتان را با فرمت html مي‌بينيد.

۱۱- بر روي کنترل تلويزيون duble click مي‌کنيد.

۱۲- وقتي با همسرتان دعوا مي‌کنيد آرزو مي‌کنيد کاش مي‌توانستيد او را ignore کنيد.

و اگر اعتياد شما زياد باشد و بچه‌دار شويد بدون شک بچه شما از شما خواهد پرسيد که او را از کدام سايت down load کرده‌ايد.

توجه کنيد: صد رحمت به سارس! اين نوع اعتياد از ايدز هم بدتره!؟ 

و ا س ه م ا . . .


واسه ما همیشه زود دیر میشه لحظه    

بودن و نبودی که کاش بیارزه

همتی کن پایه این سقف شکسته

نگو این سقوط آخر را تو بسته

کم نشو تو وحشت باغی که سوخته 

سکه ی خندتو کی به غم فروخته

نگو تقدیره و صدتا گره داره

قحطی نور رو نذار پای ستاره

نوبت ما که میشه دیر میشه زنجیر میشه لحظه

به خدا دو روز دنیا به بدی هاش نمی ارزه

گریه کن برای عاشقانه دیدن

خط بکش شوق پریدن تو با من

واسه ما همیشه زود دیر میشه لحظه

کاری کن نفس کشیدنت بیارزه

نوبت ما که میشه دیر میشه زنجیر میشه لحظه

به خدا دو روز دنیا به بدی هاش نمی ارزه

نوبت ما که میشه دیر میشه زنجیر میشه لحظه

به خدا دو روز دنیا به بدی هاش نمی ارزه......


شهادت حضرت فاطمه را تسلیت عرض میکنم.***