-
داستان عشق
دوشنبه 21 تیرماه سال 1389 02:30
در زمانهای قدیم وقتی هنوز پای انسان ها به خلقت نرسیده بود خوبی ها وبدهی ها در همه جا شناور بودند،آنها از بیکاری خسته و کسل شده بودندروزی همه فضایل وتباهی ها دور هم حمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت : بیایید یک بازی بکنیم مثلا قایم باشک همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد من...
-
می خواهم برایت بنویسم............
یکشنبه 20 تیرماه سال 1389 02:34
می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟ از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک، مجبور به زیستن هستم. از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟ از چه بنویسم؟ از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟ ابتدا رام شد،...
-
غم عشق تو
یکشنبه 20 تیرماه سال 1389 02:27
آنکه چشمان تو را این همه زیبا می کرد کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد یا نمی داد به تو این همه زیبایی را یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد
-
دوست دارم
جمعه 18 تیرماه سال 1389 02:54
ماکه به دل عشق تو را کاشتیم،ماکه به سرشوق تو پنداشتیم،بود اگرصحبت دوست داشتن،بیشتر ازهر که تو را دوست داشتیم.
-
لیلی و مجنون
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 02:24
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق ، آن شب مست مستش کرده بود فارغ ازجام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او گفت یارب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق ، دارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم میزنی دردم از لیلاست آنم میزنی...
-
سکوت
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 02:07
سکوت، سکوت کردی سکوتی تلخ سکوتی که حتی نگفتی برای چه از کنارم می روی با رفتنت بغضم ترکید و سکوتی که آن همه مدت با من بود شکست .آنقدر اشک ریختم تا قلبم کمی آرام گرفت . چون تازه فهمیدم تو را در کنارم احساس نمی کنم همیشه چشمانم به در بود تا روزی بیایی تا این سکوت لعنتی بشکند و به تو بگویم چقدر دوستت دارم و به داشتنت در...
-
بی وفا......
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 15:21
بی وفا جای تو هنوز در قلبم است ! کجایی که ببینی دلم در انتظار دیدن تو است ؟ بی وفا قلبم تا ابد برای تو است ، عشقم تا آخرش به نام تو است ! کجایی که ببینی دلم برای تو پر پر میزند! کجا رفتی ؟ هنوز در حال سوختنم ، کجایی که ببینی میخواهم برای تو بمیرم ! راستی معنای وفا را یاد گرفتی یا هنوز مثل گذشته میخواهی قلبم را بشکنی!...
-
قلب عاشقم
دوشنبه 24 خردادماه سال 1389 17:10
قـلـــب عاشــــــقم.. . لحظه ها ی خوش عاشقانه ات را لحظه شماری میکند پس عاشقانه فریاد میزنم بیا که دوریت برای من عاشق مثل دوری یه پرستوی عاشقست........ به صداقت چشمانم قسم عاشقانه می گویم به پاکی قلبم قسم عاشقانه می گویم به طراوت باران قسم عاشقانه می گویم که عاشـــــــــقانـــــه تا ابــــــــد دوستت دارم
-
حسرت یه لحظه دیدنت
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 02:09
-
عشق
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 02:01
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فروریختن دیوار غرور گدایی کنی...آن وقت است که دیگر عشق نیست....صدقه است
-
دل عاشق را شکستن
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 01:59
-
روز مادر مبارک
چهارشنبه 12 خردادماه سال 1389 02:49
مادر ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد . پشت خط مادرش بود . پسر با عصبانیت گفت : چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی ؟ مادر گفت : 25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی ؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک . پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی...
-
۵ روش عاشق کردن دیگران
دوشنبه 10 خردادماه سال 1389 02:40
برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید. اما...
-
شعرهای عاشقانه و جالب فروغ فرخزاد و حمید مصدق برای یکدیگر
دوشنبه 3 خردادماه سال 1389 01:54
دو شعر عاشقانه از این دو شاعر نامی که شعرهایی عاشقانه برای هم و در جواب همدیگر مینوشتند شعر زیبای حمید مصدق تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در...
-
شاخه گل سرخ
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1389 01:59
به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد ! به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم ! ! نه ! تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی ! قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد ! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
-
وقتی که عاشقم شدی
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1389 01:50
وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود تنگ بلوری دلت درست مثل دل من کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟ تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید...
-
خیانت
چهارشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1389 16:09
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ... خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ... خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد
-
شب بارونی
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 15:38
پرسید بخاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم : به خاطر تو بهش گفتم: بخاطر هیچ کس پرسید: پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد می زد به خاطر تو با یک بغض غمگین گفتم : به خاطر هیچ چیز ازش پرسیدم: تو به خاطر کی زنده هستی؟ در حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود گفت: بخاطر کسی که به خاطره هیچ...
-
عشق به زبان عربی
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 18:07
-
یک پنجره
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 18:01
یک پنجره برای دیدن یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــــی در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــگ یک پنجره که دست های کوچک...
-
سرنوشت......
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 17:59
این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سر نوشت ! این سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت این عشق ! به راستی آخر این داستان چگونه است ؟ تلخ یا شیرین ؟ سهم من و تو جدایی است یا برابر است با تولد زندگی مان ؟ چه زیباست لحظه ای که من به سهم خویش رسیده باشم و تو نیز به ارزوی خود ! چه زیباست لحظه ای که سر نوشت با دسته...
-
دلیل عشق
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 17:58
روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟ پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!! پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم دختر گفت...
-
معنی عشق
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 17:56
مفهوم عشق از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است . از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد . از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان . از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است . از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است . از استاد علوم...
-
مفهوم عشق
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 17:54
ین هم خلاصه ای از نظریات افلاطون در مورد عشق(همون عشق معروف افلاطونی): مفهوم عشق به طور کلی عبارتست از هر گونه سعی و کوشش برای رسیدن به خوبی و سعادت که بالاترین هدف است . اما در مورد کسانیکه از راههای گوناگون مثل تحصیل ، پول ، ورزش،فلسفه و ... بدنبال این هدف میروند کلمه عشق بکاربرده نمیشود و کسی اینگونه افراد را عاشق...
-
بدون شرح
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 17:46
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 17:44
هیچکس ویرانیم را حس نکرد وسعت تنهاییم را حس نکرد در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم را حس نکرد در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد آنکه با آغاز من مانوس بود لحظه پایانیم را حس نکرد
-
جلسه امتحان
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 17:40
-
بدون تو....
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 16:43
نه از خاکم نه از بادم ، نه در بندم نه آزادم نه آن لیلا ترین مجنون ، نه آن شیرین نه فرهادم فقط مثل تو غمگینم ، فقط مثل تو دلتنگم اگر آبی تر از آبم ، اگر همزاد مهتابم بدون تو چه بی رنگم ، بدون تو چه بی تابم . . .
-
همیشه یادمان باشد
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 16:42
همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی در زیر پایمان له نشود . . .
-
عشق یعنی
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1388 01:11
عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید (کی نودسن )